به امید آشنایی

به امید آشنایی

تنها یک چیز می دانم و آن اینکه هیچ نمی دانم ...
به امید آشنایی

به امید آشنایی

تنها یک چیز می دانم و آن اینکه هیچ نمی دانم ...

دعا

خدایا

 چشمی عطا کن که برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامان جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز در راه تو نرود، و جانی عطا کن که برای تو برود.


خدایا

عزمی ده که «حج» کنیم، از خود جدا شویم و به سوی تو هجرت کنیم. هاجر شویم و اسماعیل نفس را به ابراهیم عقل سپریم تا از گمراهی برهیم و بر طواف بر گرد معبد ایمان بگردیم.


خدایا

 چنانمان دار که در «لیله القدر» حیات خویش، «خواب» نباشیم و چنان آتشی به روحمان انداز که تا معراج پرکشیم.


خدایا

بیدارمان کن. آن چنان که در زیارت امام، روح خدایی خویش را به تماشا نشینیم و از حضیض خاک تا اوج افلاک یکسره رویم و نه «رفتن» که «بدویم».


خدایا

 ما را از «ظلمت خودبینی» به «حکمت خودسازی» بگردان تا فلاح خویش را ببینیم.


خدایا

 توانی ده تا چونان شهیدان، بار امانت تو را به دوش برکشیم و تا مقصد توحید برسانیم.


خدایا

قصه شهیدانمان را در گوش ستم کشان بخوان تا بپاخیزند و در رویش دوباره ی خویش بر سراپرده ی فرعونیان یورش برند تا از بندگی آنان آزاد شوند و به بندگی تو دلشاد.


خدایا 

قلبی ده که با آن بیندیشیم و عقلی که با آن طعم یقین را بچشیم.

...

و دیگر چه بگویم که در کنار عظمت این شهیدان سخن گفتن حقیر می نماید و کلمات نازل تر از آنند که صعود اینان را قصه کنند. باید به مهمانی خدا رفت که در کنار صف شهیدان بپاداشته است و یکسره بر فرشتگان فریاد می زند که:


«انی اعلم ما لاتعلمون»


باشد که کردار این شهیدان خود شب قدر ما شود تا از خویش به در آییم و اندیشه مان بیاراییم و یکباره بر خدای فریاد زنیم که:


«فتبارک الله احسن الخالقین»


شهید مهدی رجب بیگی-کتاب می رویم تا خط امام بماند.



 

پ.ن:1 حاج آقا مجتبی تهرانی ماه رمضون پارسال می گفتن:


«رُوِیَ عن رَسوُلِ‏الله(صل‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) قال: لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛

 وقتی برای خودت دعا می‏کنی، از خدا خیر بخواه نه شرّ! نفع بخواه نه ضرر! رفع ضرر بخواه نه جلب ضرر! «لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛ 

این تعبیر، استثنا از نفی است، یعنی بی ‌برو برگرد باید همین باشد، «فَاِنَّ المَلائِکَه یؤَمِّنون عَلی ما یَقوُلوُن»؛ تا دعا می‏کنید، فرشتگان بلافاصله می‏گویند: آمّین! 

فهمیدی چه‌کار کردی؟ آن‌ها می‏گویند: آمّین! بعد هم تو پشیمان می‏شوی!



پ.ن2: آیت الله فاطمی نیا می گفتن:

«ان الله علی کل شی قدر»

«حقا و تحقیقا خداوند بر هر کاری قدرتمند می باشد»

آنها که دارای مقامات عالیه و کرامات هستند این مطلب را با تمام وجودشان باور کرده اند، خدا را امتحان نمی کردند! باید با یقین دعا کنیم ، درخواست و دعاها نباید از روی امتحان کردن باشد، بلکه باید از روی یقین و باور و از سویدای جان باشد.

 روایت است که وقتی دعائی می کنی، حاجت را در در ببین.



خود کرده را تدبیر نیست!


گفتـم چـرا قلبـــم دگـر بـر تـار زلفــت گیــر نیســت


سر بر زمین افکند و گفت خود کرده را تدبیر نیست



اشکی به زیر مقدمش انداختم رحمی کند


گفتا که اشـک بی ورع در رتبـه تاثیر نیست



گفتــم بـیـــا در بنـد کــش این بنــده فــرار را


گفتا اگر عاشق شوی کاریت با زنجیر نیست



گفتــم کـه دیـگر گویــیا افتـاده ام از چــشم تــــو


با غم نگاهم کرد وگفت مهدی زنوکر سیر نیست




«او»

«او»

ای پاسخ بی چـون و چـرای همه ی ما
اکنـون تـویی و مسالـه هـای همه ی ما

کـو آنکه در این خـاک سفر کرده ندارد
سخت اسـت فراق تـو بـرای همه ی مـا

ای گریه ی شب های مناجات من از تو
لبخـنــد تـو آیـیـن دعــای هـمـه ی مــــا

تنها نه من از یاد تو در سوز و گـدازم
پیچیـده در این کـوه صـدای همه ی مـا

ای ابـر اگـر از خانه ی آن یـار گـذشتی
با گریه بزن بوسه به جـای همــه ی مـا

ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بـکش خط به خـطای همه ی مـا

گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است
جــرمی کــه نوشـتنـد بـه پــای هــمــــه ی مــا

در آتش عشق تو اگر مـست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همه ی مــا ...

فاضل نظری - کتاب ضد



پ.ن1: دنیا ...!
تو و ضمیر هایت دیگر به کارم نمی آیید،دنبال سوم شخص غایب می گردم!

پ.ن2: حاج آقا مجتبی تهرانی می گفتن:«اگرخواستی صدقه بدهی، همینطوری صدقه نده؛ زرنگ باش، حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا علیه‌السلام برای سلامتی آقا امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بده. برای دو معصوم است، دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد. ممکن نیست که خداوند این صدقه را رد کند. تو هم اینجا واسطه گری ات را میکنی. تو واسطه ای و همین حق واسطه گری است که اجازه می دهد تو به مراحل خاص برسی...


پ.ن3: التماس دعا ...