خدایا
چشمی عطا کن که برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامان جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز در راه تو نرود، و جانی عطا کن که برای تو برود.
خدایا
عزمی ده که «حج» کنیم، از خود جدا شویم و به سوی تو هجرت کنیم. هاجر شویم و اسماعیل نفس را به ابراهیم عقل سپریم تا از گمراهی برهیم و بر طواف بر گرد معبد ایمان بگردیم.
خدایا
چنانمان دار که در «لیله القدر» حیات خویش، «خواب» نباشیم و چنان آتشی به روحمان انداز که تا معراج پرکشیم.
خدایا
بیدارمان کن. آن چنان که در زیارت امام، روح خدایی خویش را به تماشا نشینیم و از حضیض خاک تا اوج افلاک یکسره رویم و نه «رفتن» که «بدویم».
خدایا
ما را از «ظلمت خودبینی» به «حکمت خودسازی» بگردان تا فلاح خویش را ببینیم.
خدایا
توانی ده تا چونان شهیدان، بار امانت تو را به دوش برکشیم و تا مقصد توحید برسانیم.
خدایا
قصه شهیدانمان را در گوش ستم کشان بخوان تا بپاخیزند و در رویش دوباره ی خویش بر سراپرده ی فرعونیان یورش برند تا از بندگی آنان آزاد شوند و به بندگی تو دلشاد.
خدایا
قلبی ده که با آن بیندیشیم و عقلی که با آن طعم یقین را بچشیم.
...
و دیگر چه بگویم که در کنار عظمت این شهیدان سخن گفتن حقیر می نماید و کلمات نازل تر از آنند که صعود اینان را قصه کنند. باید به مهمانی خدا رفت که در کنار صف شهیدان بپاداشته است و یکسره بر فرشتگان فریاد می زند که:
«انی اعلم ما لاتعلمون»
باشد که کردار این شهیدان خود شب قدر ما شود تا از خویش به در آییم و اندیشه مان بیاراییم و یکباره بر خدای فریاد زنیم که:
«فتبارک الله احسن الخالقین»
شهید مهدی رجب بیگی-کتاب می رویم تا خط امام بماند.
پ.ن:1 حاج آقا مجتبی تهرانی ماه رمضون پارسال می گفتن:
«رُوِیَ عن رَسوُلِالله(صلاللهعلیهوآلهوسلم) قال: لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛
وقتی برای خودت دعا میکنی، از خدا خیر بخواه نه شرّ! نفع بخواه نه ضرر! رفع ضرر بخواه نه جلب ضرر! «لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛
این تعبیر، استثنا از نفی است، یعنی بی برو برگرد باید همین باشد، «فَاِنَّ المَلائِکَه یؤَمِّنون عَلی ما یَقوُلوُن»؛ تا دعا میکنید، فرشتگان بلافاصله میگویند: آمّین!
فهمیدی چهکار کردی؟ آنها میگویند: آمّین! بعد هم تو پشیمان میشوی!
پ.ن2: آیت الله فاطمی نیا می گفتن:
«ان الله علی کل شی قدر»
«حقا و تحقیقا خداوند بر هر کاری قدرتمند می باشد»
آنها که دارای مقامات عالیه و کرامات هستند این مطلب را با تمام وجودشان باور کرده اند، خدا را امتحان نمی کردند! باید با یقین دعا کنیم ، درخواست و دعاها نباید از روی امتحان کردن باشد، بلکه باید از روی یقین و باور و از سویدای جان باشد.
روایت است که وقتی دعائی می کنی، حاجت را در در ببین.
گفتـم چـرا قلبـــم دگـر بـر تـار زلفــت گیــر نیســت
سر بر زمین افکند و گفت خود کرده را تدبیر نیست
اشکی به زیر مقدمش انداختم رحمی کند
گفتا که اشـک بی ورع در رتبـه تاثیر نیست
گفتــم بـیـــا در بنـد کــش این بنــده فــرار را
گفتا اگر عاشق شوی کاریت با زنجیر نیست
گفتــم کـه دیـگر گویــیا افتـاده ام از چــشم تــــو
با غم نگاهم کرد وگفت مهدی زنوکر سیر نیست